به گزارش مشرق، روزنامه گاردین روز یکشنبه در گزارشی با عنوان «رویای امپراطوری اردوغان، خطری برای ترکیه است»، به بررسی تاریخچه سیاست خارجی ترکیه پرداخته و درافتادن آنکارا با مسکو را برای ترکیه مهلک توصیف کرده است.
«نورمن استون» به ابتدا به رفتارهای رجب طیب اردوغان در صحنه سیاست خارجی پرداخته، از رویارویی وی با شیمون پرز رئیس وقت رژیم صهیونیستی در اجلاس سال 2009 داووس تا حمایت وی از مخالفان دولت سوریه. استون نوشته است که اردوغان تلاش کرد با این اقدامات در عرصه بینالمللی به خصوص در خاورمیانه برای خود کسب اعتبار کند.
استون نوشته است که اردوغان زمانی که پذیرش پناهجویان سوری را آغاز کرد، تصور میکرد که دولت بشار اسد رئیسجمهور سوریه ظرف تنها چند هفته سقوط کند؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه با تقویت کردهای سوریه، تهدیدی نیز علیه ترکیه که جمعیت کثیری از آن کرد هستند، شکل گرفت.
وی سپس به حمله اخیر جنگنده ترکیهای به یک جنگنده روس اشاره کرده و نوشته است که این اقدام در تاریخ ترکیه بیسابقه بوده است، تا جایی که برای بررسی تبعات احتمالی آن باید نگاهی به تاریخچه سیاست خارجی ترکیه انداخت.
به نوشته گاردین، از سال 1923 یعنی زمانی که ترکیه امروزی شکل گرفت، این کشور علیرغم میل باطنی مرزهای تعیین شده توسط انگلستان را پذیرفت و جز در مواردی معدود که آنها هم بر اساس قراردادهای بینالمللی بود، تلاشی برای تغییر این وضعیت نکرد. استون با بیان اینکه تاهمین چند وقت قبل ترکیه به سیاست «کمال آتا ترک» بنیانگذار ترکیه امروزی یعنی «صلح در خانه، صلح در خارج؛ بدون دشمن»، پایبند بود، نوشته است: «دلیل همه این موارد بسیار ساده بود. روسیه بیش از حد قدرتمند بود و در دهها جنگ امپراطوری عثمانی را شکست داده بود. علاوه بر این، روسیه نقش تعیینکنندهای در محافظت از جمهوری نوپای ترکیه ایفا کرده بود.»
نویسنده این مطلب با برشمردن موارد حمایت روسیه از جمهوری ترکیه، نوشته است که این روند پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمانی که «ژوزف استالین» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی خواستار استقرار نظامی نیروهای این کشور در ترکیه شد، تغییر کرد و دولت وقت آنکارا تصمیم گرفت به بلوک غرب بپیوندد. ترکیه همان زمان با حمایت آمریکا و بریتانیا به ناتو پیوست، در جنگ کره مشارکت کرد و سیاست بیطرفی را کنار گذاشت. آنکارا همچنین از مزیت کمکهای صندوق بینالمللی پول، دریافت کمکهای مارشال، اعزام هزاران دانشجو به خارج از کشور، دسترسی به بازارهای اروپایی و همچنین بازار کار آلمان برخوردار شد.
گاردین در ادامه اجمالا به بررسی نقش ارتش ترکیه در اعمال تغییرات در شاکله حکومت این کشور از دهه 1950 به بعد و دین زدایی از ترکیه در این دوران پرداخته و سپس نقش «تورگوت اوزال» را که در دهه 1980 در ترکیه به قدرت رسید بررسی کرده است. نویسنده اوزال را «بزرگمرد واقعی ترکیه مدرن» توصیف کرده و نوشته است که او در برابر ارتش به تفوق رسید، ترکیه را وارد تجارت جهانی کرد، روند افراطی دین زدایی را متوقف کرده و به مشکلات کردها نیز پی برد. گاردین با اشاره به مرگ اوزال در سال 1993، نوشته است که «هیچکس از پس از آن، نتوانست جای او را پر کند.»
استون در ادامه با اشاره به روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در اوایل قرن جاری در ترکیه، نوشته است که اردوغان تلاش کرد تا تفکرات همسو با حزبش، از جمله جریان اخوان المسلمین در سوریه را بسط و گسترش دهد. وی نوشته است: «کاملا روشن است که داعش هم کمکهایی را از ترکیه دریافت کرده است، چراکه سرنگونی (بشار) اسد لجوج اولویت اردوغان بود.»
وی به بازداشت یکی از روزنامه نگاران سرشناس ترکیه به دلیل افشای همکاری آنکارا با داعش اشاره کرده و همچنین از نارضایتی کردها از عملکرد اردوغان سخن گفته است. نویسنده گاردین نوشته است: «ماجراجویی اردوغان تا الان موفق بوده، اما این عملکرد بر خلاف رویکردهای سنتی سیاست خارجی ترکیه است و حتی میتواند این کشور را در معرض نابودی قرار دهد.»
او با بیان اینکه ترکیه زمانی کاملا مطیع اروپا بود و در مقابل واشنگتن حرفی جز «بله من هم موافقم» و «دقیقا همین طور است»، نداشت، نوشته است که اردوغان حالا میبیند که اروپا و آمریکا در برابر زندانی کردن روزنامه نگاران ترک سکوت میکنند و در مسئله بحران پناهجویان از آنکارا کمک میخواهند، تا جایی که به نظر میرسد امروز این واشنگتن است که سیاست خود را با مواضع ترکیه هماهنگ میکند.
گاردین نوشته است که اکنون خود را «احیاگر امپراطوری عثمانی» میبیند، «فراموش کرده است که ضربات مهلک همیشه از سمت شرق میآیند، نه غرب؛ ایران و سوریهای که لشگرهایشان دو بار در قرن 19 به استانبول رسیدند.»
در پایان این گزارش آمده است: «حالا به نظر میرسد که قدرتهای غربی هم در حفظ اسد با روسیه همکاری کنند، تا بتوانند به دشمن مهمتر یعنی داعش بپردازند. به عبارت دیگر، ترکیه احتمالا در این قضیه در انزوا قرار گرفته است. ممکن است در مسئله اخیر (ساقط کردن هواپیمای روسیه) بحث تلاش برای تحریک کردن در میان باشد؛ چراکه اگر (ولادیمیر) پوتین با قدرت به ساقط شدن هواپیما پاسخ دهد، احتمالا آمریکاییها مجبور به اعلام منطقه پرواز ممنوع خواهند شد و در آن صورت اردوغان میتواند در سکوت با دشمنانی که میخواهد با آنها مقابله کند و اصلیترین تهدید برای رژیم او به شمار میآیند، یعنی کردها، روبرو شود. او تا الان موفق بوده است، اما آیا همزمان با آغاز سرما در این منطقه آناتولی مرکزی، این گام او را ساقط میکند؟ اگر یک درس برای حاکم ترکیه وجود داشته باشد، این است: روسیه را تحریک نکن.»
«نورمن استون» به ابتدا به رفتارهای رجب طیب اردوغان در صحنه سیاست خارجی پرداخته، از رویارویی وی با شیمون پرز رئیس وقت رژیم صهیونیستی در اجلاس سال 2009 داووس تا حمایت وی از مخالفان دولت سوریه. استون نوشته است که اردوغان تلاش کرد با این اقدامات در عرصه بینالمللی به خصوص در خاورمیانه برای خود کسب اعتبار کند.
استون نوشته است که اردوغان زمانی که پذیرش پناهجویان سوری را آغاز کرد، تصور میکرد که دولت بشار اسد رئیسجمهور سوریه ظرف تنها چند هفته سقوط کند؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه با تقویت کردهای سوریه، تهدیدی نیز علیه ترکیه که جمعیت کثیری از آن کرد هستند، شکل گرفت.
وی سپس به حمله اخیر جنگنده ترکیهای به یک جنگنده روس اشاره کرده و نوشته است که این اقدام در تاریخ ترکیه بیسابقه بوده است، تا جایی که برای بررسی تبعات احتمالی آن باید نگاهی به تاریخچه سیاست خارجی ترکیه انداخت.
به نوشته گاردین، از سال 1923 یعنی زمانی که ترکیه امروزی شکل گرفت، این کشور علیرغم میل باطنی مرزهای تعیین شده توسط انگلستان را پذیرفت و جز در مواردی معدود که آنها هم بر اساس قراردادهای بینالمللی بود، تلاشی برای تغییر این وضعیت نکرد. استون با بیان اینکه تاهمین چند وقت قبل ترکیه به سیاست «کمال آتا ترک» بنیانگذار ترکیه امروزی یعنی «صلح در خانه، صلح در خارج؛ بدون دشمن»، پایبند بود، نوشته است: «دلیل همه این موارد بسیار ساده بود. روسیه بیش از حد قدرتمند بود و در دهها جنگ امپراطوری عثمانی را شکست داده بود. علاوه بر این، روسیه نقش تعیینکنندهای در محافظت از جمهوری نوپای ترکیه ایفا کرده بود.»
نویسنده این مطلب با برشمردن موارد حمایت روسیه از جمهوری ترکیه، نوشته است که این روند پس از جنگ جهانی دوم، یعنی زمانی که «ژوزف استالین» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی خواستار استقرار نظامی نیروهای این کشور در ترکیه شد، تغییر کرد و دولت وقت آنکارا تصمیم گرفت به بلوک غرب بپیوندد. ترکیه همان زمان با حمایت آمریکا و بریتانیا به ناتو پیوست، در جنگ کره مشارکت کرد و سیاست بیطرفی را کنار گذاشت. آنکارا همچنین از مزیت کمکهای صندوق بینالمللی پول، دریافت کمکهای مارشال، اعزام هزاران دانشجو به خارج از کشور، دسترسی به بازارهای اروپایی و همچنین بازار کار آلمان برخوردار شد.
گاردین در ادامه اجمالا به بررسی نقش ارتش ترکیه در اعمال تغییرات در شاکله حکومت این کشور از دهه 1950 به بعد و دین زدایی از ترکیه در این دوران پرداخته و سپس نقش «تورگوت اوزال» را که در دهه 1980 در ترکیه به قدرت رسید بررسی کرده است. نویسنده اوزال را «بزرگمرد واقعی ترکیه مدرن» توصیف کرده و نوشته است که او در برابر ارتش به تفوق رسید، ترکیه را وارد تجارت جهانی کرد، روند افراطی دین زدایی را متوقف کرده و به مشکلات کردها نیز پی برد. گاردین با اشاره به مرگ اوزال در سال 1993، نوشته است که «هیچکس از پس از آن، نتوانست جای او را پر کند.»
استون در ادامه با اشاره به روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در اوایل قرن جاری در ترکیه، نوشته است که اردوغان تلاش کرد تا تفکرات همسو با حزبش، از جمله جریان اخوان المسلمین در سوریه را بسط و گسترش دهد. وی نوشته است: «کاملا روشن است که داعش هم کمکهایی را از ترکیه دریافت کرده است، چراکه سرنگونی (بشار) اسد لجوج اولویت اردوغان بود.»
وی به بازداشت یکی از روزنامه نگاران سرشناس ترکیه به دلیل افشای همکاری آنکارا با داعش اشاره کرده و همچنین از نارضایتی کردها از عملکرد اردوغان سخن گفته است. نویسنده گاردین نوشته است: «ماجراجویی اردوغان تا الان موفق بوده، اما این عملکرد بر خلاف رویکردهای سنتی سیاست خارجی ترکیه است و حتی میتواند این کشور را در معرض نابودی قرار دهد.»
او با بیان اینکه ترکیه زمانی کاملا مطیع اروپا بود و در مقابل واشنگتن حرفی جز «بله من هم موافقم» و «دقیقا همین طور است»، نداشت، نوشته است که اردوغان حالا میبیند که اروپا و آمریکا در برابر زندانی کردن روزنامه نگاران ترک سکوت میکنند و در مسئله بحران پناهجویان از آنکارا کمک میخواهند، تا جایی که به نظر میرسد امروز این واشنگتن است که سیاست خود را با مواضع ترکیه هماهنگ میکند.
گاردین نوشته است که اکنون خود را «احیاگر امپراطوری عثمانی» میبیند، «فراموش کرده است که ضربات مهلک همیشه از سمت شرق میآیند، نه غرب؛ ایران و سوریهای که لشگرهایشان دو بار در قرن 19 به استانبول رسیدند.»
در پایان این گزارش آمده است: «حالا به نظر میرسد که قدرتهای غربی هم در حفظ اسد با روسیه همکاری کنند، تا بتوانند به دشمن مهمتر یعنی داعش بپردازند. به عبارت دیگر، ترکیه احتمالا در این قضیه در انزوا قرار گرفته است. ممکن است در مسئله اخیر (ساقط کردن هواپیمای روسیه) بحث تلاش برای تحریک کردن در میان باشد؛ چراکه اگر (ولادیمیر) پوتین با قدرت به ساقط شدن هواپیما پاسخ دهد، احتمالا آمریکاییها مجبور به اعلام منطقه پرواز ممنوع خواهند شد و در آن صورت اردوغان میتواند در سکوت با دشمنانی که میخواهد با آنها مقابله کند و اصلیترین تهدید برای رژیم او به شمار میآیند، یعنی کردها، روبرو شود. او تا الان موفق بوده است، اما آیا همزمان با آغاز سرما در این منطقه آناتولی مرکزی، این گام او را ساقط میکند؟ اگر یک درس برای حاکم ترکیه وجود داشته باشد، این است: روسیه را تحریک نکن.»